چرا بنیانگذاران هوشمند می دانند چه موقع باید تسلیم شوند.

بیشتر توصیه های کارآفرینی به شما می گوید هرگز تسلیم نشوید.
این پشتکار همه چیز است. این برندگان است که دیگران تسلیم می شوند. که دستیابی به موفقیت شما همیشه در گوشه و کنار است.
این حقیقت است که هیچ کس نمی خواهد اعتراف کند: گاهی اوقات ترک هوشمندترین کاری است که می توانید انجام دهید.
من این درس را به سختی آموختم که 70،000 دلار و دو سال از زندگی خود را از دست دادم ، به یک استارتاپی که قبلاً مرده بود چسبیده ام. علائم هشدار دهنده در همه جا بود ، اما من برای دیدن آنها خیلی سرسخت بودم – یا خیلی ترسیده بودم.
اگر تعجب می کنید که آیا وقت آن رسیده است که از محصول فعلی خود حرکت کنید ، این پست می تواند شما را نجات دهد تا همان اشتباه گران قیمت را که مرتکب شده ام انجام دهد.
تله هزینه ای که بنیانگذاران را از بین می برد
بگذارید تصویری از شما بکشم.
شما 18 ماه است که روی محصول خود کار می کنید. شما همه چیز را سرمایه گذاری کرده اید – پول ، زمان ، اتصالات ، قدرت. رشد وجود ندارد ، اما شما همچنان به خود می گویید که درست در گوشه و کنار است.
“بعد از اضافه کردن این ویژگی …”
“پس از تصحیح این اشتباه …”
“وقتی به این بازار می روم …”
به نظر می رسد آشنا؟
این اشتباه غرق شده در هزینه در عمل است و این قاتل ساکت کارآفرینی است. درست همانطور که در انتشار خود در مورد ترس از شکست نوشتم ، ما اغلب احساسات خود را رها می کنیم تا تصمیمات تجاری منطقی را لغو کنیم.
من به این تله رسیدم. هر ماه پیشرفت را نمی دیدم ، متقاعد می شدم که فقط باید بیشتر تلاش کنم. بیشتر فشار دهید. بیشتر سرمایه گذاری کنید. از آنجا که فاصله به معنای اعتراف است که هر آنچه را که من سرمایه گذاری کرده ام برای هیچ چیز نیست.
اما این چیزی است که من می خواهم قبلاً درک کنم: پول قبلاً ناپدید شده بود. سوال واقعی این بود که آیا می خواستم حتی بیشتر از دست بدهم.
به یاد داشته باشید: محصول رویای شماست
قبل از اینکه خودمان را در علائم هشدار دهنده غوطه ور کنیم ، بیایید یک چیز کریستالی را درک کنیم.
محصول شما رویای شماست. محصول شما فقط وسیله نقلیه است.
این که آیا هدف شما زندگی در شرایط خود زندگی است یا واقعاً به افراد کمک می کنید تا مشکلات واقعی را حل کنند ، این رویا هنگام تعویض وسایل نقلیه تغییر نمی کند.
هنری فورد رویای ساخت ماشین را نداشت. او آرزو داشت که مردم را از نقطه A به نقطه B سریعتر از آنکه اسب بتواند آنها را بپوشد ، بسازد.
استیو جابز رویای ساخت رایانه نبود. او آرزو داشت که فناوری قدرتمند را در دست همه قرار دهد.
رویای یکسان است. وسیله نقلیه برای رسیدن به آنجا ممکن است نیاز به تغییر داشته باشد.
کاش می توانستم این را زود درک کنم. من آنقدر به محصول خاصی که در حال ساخت بودم متصل شدم و فراموش کردم که چرا ابتدا شروع به ساخت آن کردم.
هشدار دهنده شما غفلت می کنید (زیرا من آنها را نیز نادیده گرفتم)
با نگاهی به عقب ، نشانه هایی که پرتاب من مرده بود در همه جا بود. من فقط از دیدن آنها امتناع ورزیدم زیرا دید آنها به معنای پذیرش شکست بود.
در اینجا پرچم های قرمز وجود دارد که هر بنیانگذار باید تشخیص دهد:
1. شما تقریباً بیش از یک سال در آنجا هستید
اگر می گویید “ما تقریباً برای مقیاس بندی” یا “رشد تقریباً در گوشه و کنار” برای 12+ ماه است ، تقریباً در آنجا نیستید. شما گیر کرده اید
رشد واقعی در امواج رخ می دهد ، نه در “تقریبا” ابدی.
این به طور مستقیم با آنچه من در مورد شاخص های معنی دار آموخته ام مرتبط است. اگر شاخص های شما پیشرفت واقعی در دوره های طولانی را نشان نمی دهند ، شما موارد اشتباه را اندازه گیری می کنید یا محصول اشتباه را می سازید.
ترتیب. کسب مشتری دشوارتر می شود ، آسان تر نیست
در یک محصول سالم ، دستیابی به مشتریان باید با گذشت زمان آسان تر باشد ، همانطور که شما:
- بازار خود را بهتر پیدا کنید
- پیام های خود را دقیق کنید
- یک دهان و دندان بسازید
- قیف های تبدیل خود را بهینه کنید
اگر به مشتریان احساس می کنید که سنگ ها را بالا می برند – و این پیشرفت بیشتر و پیشرفته تر می شود – این بازار شما است که چیز مهمی را به شما می گوید.
3. شما دائما محصول اصلی را تغییر می دهید
تکرار سالم است. تعمیر کامل هر چند ماه یکبار نیست.
اگر نمی توانید چه مشکلی را در یک جمله روشن حل کنید ، یا اگر این جمله همچنان تغییر می کند ، بازار محصول مناسبی ندارید. شما در بازار محصول سردرگمی دارید.
4. هر راه حل به “فقط یک چیز دیگر” نیاز دارد
این بزرگترین دام من بود. هر مشکل یک راه حل ساده داشت که فقط به یک ویژگی دیگر ، اجاره دیگر ، یک کمپین بازاریابی دیگر نیاز داشت.
اما “فقط یک مورد دیگر” به مدت دو سال به استراتژی تجاری من تبدیل شده است.
راه حل های واقعی بسیاری از مشکلات را به یکباره حل می کند. Band-Aids به اصلاحات بی پایان “یکی دیگر” نیاز دارد.
5. سلامت روانی شما بدتر می شود
این یکی در نزدیکی خانه برخورد می کند.
شروع استرس زا است ، اما افسردگی مزمن ، تحریک پذیری مداوم و ضربه زدن به پایین صخره ای عاطفی بخش های طبیعی سفر کارآفرینی نیست.
اگر تجارت شما ماهها سلامت روانی شما را از بین می برد ، بدون پیشرفت معنی دار ، این یک تعهد نیست. این خود تخریب است.
همانطور که در داستان خود در پایین سنگ به اشتراک گذاشتم ، گاهی اوقات به پایین ضربه می زنم دقیقاً همان چیزی است که شما باید تشخیص دهید که زمان تغییر است.
چگونه می توان قبل از نیاز به معیارهایی برای امتناع تعیین کرد
مشکل شناخت این علائم هشدار دهنده این است که شما در هنگام ظاهر شدن به وضعیت نزدیک هستید. شما از نظر عاطفی سرمایه گذاری می کنید. شما عینیت را از دست داده اید.
تصمیم؟ معیارهای امتناع خود را قبل از شروع تنظیم کنید.
این قاب است که می خواهم از آن استفاده کنم:
شاخص های موفقیت خود را تعیین کنید
2-3 نتایج خاص و قابل اندازه گیری را انتخاب کنید که پیشرفت واقعی را نشان می دهد:
- اهداف دوره ای ماهانه برای درآمد
- شاخص های مشارکت مصرف کننده
- هزینه های خرید مشتری
- اهداف نفوذ بازار
خاص باشید “در حال رشد ثابت” یک شاخص نیست. رسیدن به 10K دلار MRR است.
جدول زمانی خود را تنظیم کنید
حداکثر 12-18 ماه به خودتان بدهید. نه 12-18 ماه به علاوه “فقط چند تلاش دیگر”. توقف دشوار
چرا این دوره زمانی؟ به اندازه کافی طولانی است که می توانید چیزی معنی دار بسازید ، اما به اندازه کافی کوتاه نیست که اجازه ندهید تله هزینه ها شما را نابود کند.
ماشه خروجی خود را انتخاب کنید
چه رویداد خاصی باعث می شود شما دور شوید؟ درآمد به اهداف نمی رسد؟ تعهد کاربر مسطح است؟ آیا آنها از پول خارج هستند؟
آن را ضبط کنید. آن را با مشاوران قابل اعتماد به اشتراک بگذارید. آن را واقعی کنید
پاسخگویی ایجاد کنید
به کسی بگویید که به معیارهای خروج خود اعتماد دارید. به آنها اجازه دهید وقتی قوانین خود را نادیده می گیرید با شما تماس بگیرند.
شما به این نیاز خواهید داشت وقتی زمان فرا رسید ، شما طولانی تر ماندن را منطقی خواهید کرد. پاسخگویی خارجی به سوراخ کردن خودآزمایی کمک می کند.
هزینه آویزان بیش از حد طولانی
بگذارید من نسبت به آنچه بیش از حد طولانی است ، وحشیانه صادق باشم.
تأثیر مالی:
- 70،000 دلار ضرر مستقیم
- درآمد از دست رفته فرصت هایی که نمی توانستم دنبال کنم
- اعتبار و استرس مالی آسیب دیده
تأثیر شخصی:
- دو سال افسردگی مزمن
- روابط سخت با خانواده و دوستان
- از دست دادن اعتماد به نفس و ارزش خود
- مشکلات سلامت جسمی ناشی از استرس
قیمت احتمالی:
- از دست دادن فرصتی برای کار بر روی ایده هایی که در واقع پتانسیل دارند
- غرب پشت همسالان که سریعتر حرکت کردند
- بی تحرکی در حرفه من
ضرر مالی صدمه دیده است. هزینه های شخصی مضر بود.
این تجربه هر آنچه را که بعداً نوشتم برای متوقف کردن چرخه عدم تحرک به من آموخت. گاهی اوقات بزرگترین اقدامی که می توانید انجام دهید این است که بدانید چه موقع متوقف شوید.
چگونه در حرفه ام حرکت می کردم
وقتی بالاخره یک شکست را پذیرفتم و راه اندازی ناموفق را بستم ، اتفاق غیر منتظره ای افتاد.
من در همان ماه شروع به ساختن مگا کردم.
نه به این دلیل که شکست به طور ناگهانی من را درخشان کرد ، بلکه به این دلیل که در نهایت فضای ذهنی برای ایده های جدید داشتم. استرس و انکار مداوم باعث مسدود کردن خلاقیت من می شد.
مگی کار می کند زیرا من یاد گرفتم که چه موقع اجازه دهم آنچه را که نمی کنم.
فاصله از راه اندازی ناموفق از کارآفرینی دست کشید. او فضای کارآفرینی بهتر را ایجاد کرد.
گاهی اوقات بهترین راه حل تجاری این است که بدانید چه موقع تصمیم گیری های بد را متوقف کنید.
انتقال از کارشناس رسانه های اجتماعی به AI Pioneer فقط به این دلیل اتفاق افتاد که من آماده بودم تا آنچه را که کار نمی کند تسلیم کنم.
راه اندازی ناموفق شما هویت شماست
در اینجا چیزی است که هر بنیانگذار باید درک کند: شکست راه اندازی شما شما را ناکام نمی کند.
این باعث می شود شما کسی را امتحان کنید.
کسی که درس های گران قیمت آموخته است.
کسی که اکنون تلاش می کند آنچه را که کار نمی کند تشخیص دهد.
گورستان کارآفرینی مملو از افراد درخشان است که چیزهایی را امتحان کرده اند که واگرایی نمی کنند. آنچه برندگان احتمالی خسارات دائمی را از هم جدا می کند ، از شکست جلوگیری نمی کند – این است که بدانید چه موقع ضرر را کاهش داده و دوباره امتحان کنید.
محصول ناموفق شما فقط یک آموزش گران قیمت برای موفقیت آن است.
همانطور که در طول سفر خودم آموختم ، وقتی پایین سنگ شروع شما شود ، شکست پایان داستان شما نیست. غالباً این آغاز موفقیت واقعی شماست.
واقعیت دلگرم کننده از ابتدا
اگر این مطلب را بخوانید و خود را در داستان من تشخیص دهید ، در اینجا چیزی است که می خواهم بدانم:
شروع در ابتدا از صفر شروع نمی شود.
شما با:
- یک تجربه سخت برای آنچه کار نمی کند
- درک بهتر پویایی بازار
- مهارت های بهبود یافته در همه چیز از توسعه محصولات گرفته تا تحقیقات مشتری
- شبکه ای از افرادی که در اولین تلاش خود با آنها ملاقات کرده اید
- وضوح در مورد آنچه در واقع می خواهید بسازید
وقتی من را شروع کردم ، دیگر برای اولین بار بنیانگذار نبودم. من بنیانگذار با زخم های جنگی و خرد بودم.
این دو سال کاملاً هدر نرفت. آنها یک آموزش گران قیمت بودند.
حرکت بعدی شما
اگر با محصولی که رشد نمی کند دست و پنجه نرم می کنید ، این سؤالات را از خود بپرسید:
- اگر امروز تازه شروع به کار کردید ، آیا می توانید همان محصول را برای همان بازار بسازید؟
- آیا شما یک مشکل واقعی را که مردم برای آن پرداخت می کنند حل می کنید ، یا فقط مشکلی که فکر می کنید باید علاقه مند باشد؟
- آیا می توانید صادقانه بگویید که پیشرفت معنی داری دارید یا فقط مشغول هستید؟
- ادامه این زمان بهترین استفاده از استعدادها و انرژی شماست؟
با پاسخ های خود صادق باشید.
اگر برای امتناع به معیارهای قبل از PEST ضربه زده اید ، زمان آن رسیده است که ادامه دهید.
اگر هنوز معیارهایی برای امتناع تعیین نکرده اید ، خواندن را متوقف کنید و سریعاً آنها را تنظیم کنید.
خود آینده شما برای تصمیم گیری های هوشمندانه به خود فعلی خود متکی است.
خط پایین
دانستن اینکه چه موقع ترک کنید ، رویاهای خود را رها نمی کنید.
او از تسلیم خودداری می کند.
هر ماه که برای یک محصول مرده صرف می کنید ، یک ماه است که برای چیزی با پتانسیل واقعی هزینه نمی کنید.
هدف هرگز شکست نیست. هدف این است که به سرعت شکست بخوریم ، سریعتر یاد بگیریم و به سمت فرصت های بهتر حرکت کنیم.
آنچه را که من در مورد تفکر قهرمانی نوشتم به یاد داشته باشید – نمازخانه ها برنده نمی شوند زیرا آنها هرگز از دست نمی دهند. آنها برنده می شوند زیرا سریعتر از هر کس دیگری از ضرر و زیان یاد می گیرند.
دستیابی به موفقیت شما می تواند در آن طرف پرتاب صبر کند.
چه چیزی را به آنچه شما را نگه می دارد ادامه می دهید؟




