گفتار ترسناک

سیسرو کاتیلین را انکار می کندتوسط Cesare Maccari ، 1888 (در دسترس عموم –ویکی پدیا)
“یک دستگاه می تواند کار پنجاه مرد معمولی را انجام دهد. هیچ دستگاهی نمی تواند کار یک شخص خارق العاده را انجام دهد.“
تا زمانی که توجه کنید ، الهام می تواند از هر منبعی حاصل شود.
به همین دلیل است که من در اینجا انجام می دهم فقط از تاریخ یا ادبیات آگاه نمی شود. این هنرها به طور مرتب بازی می شوند – مطمئناً هر تصویری که برای هر خبرنامه انتخاب می کنم ضروری است و مواردی از فیلم هایی وجود دارد که به من مکث کرده و مشاهدات الهام بخش است.
مشترک شدن در
او بی پروا و به موقع خانواده نشریات توسط خوانندگان پشتیبانی می شوند. در هدف خود به من کمک کنید تا با مطالعات متفکرانه در ماهیت ابدی بشریت به دیگران برسیم. در نظر بگیرید که مشترک شوید.
ممنون
مانند MGM Lion ، که به ما یادآوری می کند که می توانیم از هنر یاد بگیریم و رشد کنیم.
یا تیراندازی قدیمی غربی که به ما در مورد فیض و صداقت آموخت.
وت غیر انسانی بودن اتوماسیونهمانطور که در فیلم سال 1927 دیدیم که ماشین ها نسبت به بشریت اصلی مزیت دارند کلان شهر و در اپیزود سال 1964 منطقه دوقلوی.

یادآوری
اظهارات تا زمانی که ما توانایی صحبت کردن را داشته باشیم ، افراد را به سمت خود سوق می دهد. یکی از بزرگترین سخنرانان تاریخ سیسرو بود ، و اگرچه ما هرگز صدای صدای او را نشنیده ایم ، انتخاب کلمات و تحویل رومی های رومیان برای اقدام در سنا.
آیا اگر از شما پرسیدم آیا می توانید صدای چارلی چاپلین را به یاد بیاورید؟ (اسپویلر: من از شما می پرسم.)
ترامپولین کوچک هنوز هم به خاطر فیلم های خاموش خود ، که بدن روشن و چهره ای است ، شناخته شده است ، و هر آنچه را که باید بدانیم برای خندیدن یا گریه کردن به ما می گویند.
هنگامی که چاپلین در یک نقش سخنرانی شروع به کار کرد ، او یکی از پر جنب و جوش ترین و تحریک کننده ترین فکر را در تاریخ فیلمبرداری ارائه داد.
دیکتاتور بزرگ نوشته شده ، تولید شده ، کارگردانی و با مشارکت چاپلین و در 15 اکتبر 1940 به نمایش در آمد ، در حالی که ایالات متحده هنوز هم اشتها را با آلمان نازی تشویق می کند.
این گفتار بی ضرر و به موقع به لطف تحویل عاطفی و پیام قدرتمند آن به بشریت ، هنوز هم تا به امروز مناسب است.
متن:
متاسفم ، اما من نمی خواهم امپراتور باشم – این کار من نیست. من نمی خواهم کسی را مدیریت یا فتح کنم. من می خواهم در صورت امکان به همه کمک کنم – یهودی ، نجیب ، سیاه ، سفید.
همه ما می خواهیم به یکدیگر کمک کنیم. انسان ها اینگونه هستند. ما می خواهیم از خوشبختی یکدیگر زندگی کنیم ، نه بدبختی یکدیگر. ما نمی خواهیم از یکدیگر متنفریم و از آن بیزاریم. در این دنیا جایی برای همه وجود دارد و زمین خوب غنی است و می تواند همه را فراهم کند.
سبک زندگی می تواند رایگان و زیبا باشد.
اما ما جاده را از دست داده ایم.
حرص و طمع روحهای مرد را مسموم کرده است ، جهان را با نفرت سد کرده است ، غاز را به بدبختی و خونریزی تبدیل کرده است. ما سرعت توسعه یافتیم ، اما بسته شدیم. ماشینهایی که به وفور می دهند ، ما را به میل خود رها کردند. دانش ما ما را بدبینانه ، هوشمندانه محکم و بی پروا ساخت. ما بیش از حد فکر می کنیم و خیلی کم احساس می کنیم.
بیش از ماشین آلات ما به بشریت احتیاج داریم. بیش از حیله گری ما به مهربانی و لطافت نیاز داریم. بدون این خصوصیات ، زندگی خشن خواهد بود و همه از بین می روند.
هواپیما و رادیو ما را نزدیکتر کردند. ماهیت این اختراعات برای مهربانی در انسان فراخوانی می شود و برای وحدت همه ما به برادری جهانی فریاد می زند. حتی اکنون ، صدای من به میلیون ها نفر در سراسر جهان می رسد ، میلیون ها مرد ناامید ، زن و فرزندان خردسال ، قربانیان سیستمی که باعث شکنجه مردان و افراد بی گناه می شود.
به کسانی که می توانند مرا بشنوند ، می گویم ، ناامید نشوید. بدبختی که اکنون روی ماست ، فقط عبور از حرص و آز ، تلخی افرادی است که از مسیر پیشرفت بشر می ترسند. نفرت مردم می گذرد و دیکتاتورها می میرند. و قدرتی که آنها از مردم گرفته اند به مردم باز خواهد گشت و تا زمانی که مردان بمیرند ، آزادی هرگز نخواهد مرد.
سربازان به بی ادب داده نمی شوند ، مردانی که شما را تحقیر می کنند ، شما را که به نفع زندگی شما هستند ، به شما بردگی می گویند ، به شما می گویند چه کاری انجام دهید ، چه فکر کنید و چه احساسی داشته باشید. چه کسی شما را می شکند ، رژیم می کند ، مانند دام با شما رفتار می کند ، از شما به عنوان خوراک توپ استفاده می کند. به این مردان غیر طبیعی ، مردان ماشین ، با ذهن ماشین و قلب ماشین نزنید! شما ماشین نیستید! شما دام نیستید! شما مرد هستید! شما عشق بشریت را در قلب خود دارید. شما متنفر نیستید فقط نفرت دوستانه ، دوست داشتنی و غیر طبیعی.
سربازان ، برای برده داری نمی جنگند! مبارزه آزادی! در فصل هفدهم سنت لوک نوشته شده است: “پادشاهی خدا درون انسان است” – هیچ مرد ، هیچ گروهی از مردان ، اما در همه مردم ، در شما ، شما قدرت ، قدرت ایجاد ماشین آلات ، قدرت ایجاد خوشبختی را دارید. شما مردم این قدرت را دارید که این زندگی را آزاد و زیبا کنید ، این زندگی را به یک ماجراجویی فوق العاده تبدیل کنید.
سپس ، به نام دموکراسی ، بگذارید از این قدرت استفاده کنیم! بگذارید همه ما متحد شویم! بگذارید برای دنیای جدید ، دنیای ارزشمندی که به مردان فرصتی برای کار می کند ، بجنگیم ، که به شما امنیت و پیری می دهد.
با قول این چیزها ، بی ادب به قدرت رسیده است ، اما آنها دروغ می گویند! آنها قول خود را برآورده نمی کنند. آنها هرگز این کار را نخواهند کرد. دیکتاتورها آزاد می شوند ، اما آنها مردم را به بردگی می کشند!
حال ، بیایید برای تحقق این قول تلاش کنیم! بیایید تلاش کنیم تا جهان را آزاد کنیم ، موانع ملی را برطرف کنیم ، حرص و آز را با نفرت و عدم تحمل از بین ببریم. بگذارید برای دنیایی از عقل بجنگیم ، دنیایی که در آن علم و پیشرفت به همه خوشبختی مردان منجر می شود.
حقایق بی موقع زمان گذشته که جهان در آستانه آینده ای نامشخص بود.
مهربانی ، سخاوت ، همکاری ، بشریت بر روی فناوری و پیگیری شادی – آنها به موقع بودند و هنوز هم به نظر می رسید.
سخنان شما این قدرت را دارد که همه این فضیلت ها را منتقل کند. چگونه می توانید با افرادی که برای شما مهمترین هستند صحبت کنید؟
چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد ،




